جستجوگر وب
معجزات قرآن از نظر علمی و معنوی

قرآن معجزه پیامبر گرامی اسلام (ص) است. این جمله‌ای است که همواره شنیده‌ایم، اما آیا با معجزاتی که در بطن این کتاب آسمانی است آشنایی دارید؟ به طور خلاصه معجزات قرآن را می‌توان در دو دسته معجزات معنوی و علمی بررسی کرد که ما این کار را کرده‌ایم. معجزات قرآن از نظر علمی   مفسران و دانشمندان بیش از 300 آیه از قرآن را منطبق با علوم تجربی می‌دانند. معروف‌ترین این آیات به پدیده‌هایی همچون حرکت خورشید، نیروی جاذبه، باروری ابرها، زوجیت اشیا، نحوه آفرینش انسان و... اشاره دارد. در ادامه به طور خلاصه به این آیات می‌پردازیم:  


حرکات خورشید:

حرکت وضعی

آیه 38 سوره یس: «وَالشَّمْسُ تَجْرِی لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ۚ ذَٰلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ» «و خورشید (نیز برای آن‌ها آیتی است) که پیوسته به سوی قرارگاهش در حرکت است؛ این تقدیر خداوند قادر و داناست.»


حرکت انتقالی

آیه 40 سوره یس: «لَا الشَّمْسُ یَنْبَغِی لَهَا أَنْ تُدْرِکَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّیْلُ سَابِقُ النَّهَارِ ۚ وَکُلٌّ فِی فَلَکٍ یَسْبَحُونَ»   «نه خورشید را سزاست که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی می‌گیرد و هر کدام در مسیر خود شناورند.»  


حرکت طولی

آیه 33 سوره ابراهیم: «وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ ۖ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ» «و خورشید و ماه را (که با برنامه منظمی در کار هستند) به تسخیر شما درآورد و شب و روز را (نیز) مسخر شما ساخت.» از دیدگاه قرآن خورشید «مُسْتَقَرٍّ» است. مستقر به معنی جای ثابت نسبت به یک موقعیت است در حالی که نسبت به موقعیت‌های دیگر امکان جابجایی آن وجود دارد. خورشید مرکز منظومه شمسی است و نسبت به سایر سیاره‌های این منظومه ثابت و بی حر کت است، اما ثابت شده است که خورشید حرکتی به دور خودش و حرکتی در مدار کهکشان راه شیری دارد و این نکته‌ای است که در این آیه به آن اشاره شده است.  


جاذبه زمین:

آیه 2 سوره رعد: «اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ۖ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۖ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ ۖ کُلٌّ یَجْرِی لِأَجَلٍ مُسَمًّى ۚ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ یُفَصِّلُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ بِلِقَاءِ رَبِّکُمْ تُوقِنُونَ» «خدا همان کسی است که آسمان‌ها را، بدون ستون‌هایی که برای شما دیدنی باشد برافراشت، سپس بر عرش، استیلا یافت (و زمام تدبیر جهان را در کف قدرت گرفت) و خورشید و ماه را مسخر ساخت، که هر کدام تا زمان معینی حرکت دارند. کار‌ها را او تدبیر می‌کند؛ آیات را (برای شما) تشریح می‌نماید؛ شاید به لقای پروردگارتان یقین پیدا کنید» از امام رضا (ع) روایت شده است که این آیه به ستون‌هایی نامرئی (بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا) اشاره دارد که منظور همان نیروی جاذبه است. امام علی (ع) هم در روایتی فرموده است: «این ستارگانی که در آسمانند، شهر‌هایی هستند همچون شهر‌های روی زمین که هر شهری با شهر دیگر (هر ستاره‌ای با ستاره دیگر) با ستونی از نور مربوط است.» (بحارالانوار، 55/91).  


مسیر حرکتی ستارگان:

آیات 75 و 76 سوره واقعه: «فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ. وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِیمٌ» «سوگند به جایگاه ستارگان (و محل طلوع و غروب آنها)؛ و این سوگندی است بسیار بزرگ، اگر بدانید» امروزه ثابت شده که هر ستاره‌ای بر اساس نیرو‌های جاذبه و دافعه مدار خودش مسیر مشخصی دارد و با توجه به این که تعداد بی شماری ستاره در هر کهکشان وجود دارد احتمال برخورد آن‌ها با یکدیگر منتفی است و این همان سوگندی است که خداوند به آن اشاره دارد.   حرکت زمین: آیه 88 سوره نمل: «وَتَرَى الْجِبَالَ تَحْسَبُهَا جَامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ ۚ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ ۚ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَفْعَلُونَ» «کوه‌ها را می‌بینی و آن‌ها را ساکن و جامد می‌پنداری، در حالی که مانند ابر در حرکت اند؛ این صنع و آفرینش خداوندی است که همه چیز را متقن آفریده؛ او از کار‌هایی که شما انجام می‌دهید مسلماً آگاه است» این آیه اشاره به حرکت زمین دارد که برای ما انسان‌هایی که روی آن قرار داریم نامحسوس است و این همان چیزی است که سال‌ها بعد گالیله به آن اشاره کرد و کلیسا گفته‌های او را محکوم کرد.  


سنگینی ابر‌ها:

آیه 12 سوره رعد: «هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ» «او کسی است که برق را به شما نشان می‌دهد، که هم مایه ترس است و هم مایه امید، و ابر‌های سنگین بار ایجاد می‌کند.» آیه 57 سوره اعراف: «وَهُوَ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیَاحَ بُشْرًا بَیْنَ یَدَیْ رَحْمَتِهِ ۖ حَتَّىٰ إِذَا أَقَلَّتْ سَحَابًا ثِقَالًا سُقْنَاهُ لِبَلَدٍ مَیِّتٍ...» «او کسی است که باد‌ها را بشارت دهنده در پیشاپیش (باران) رحمتش می‌فرستد؛ تا ابر‌های سنگین بار را (بر دوش) کشند؛ (سپس) ما آن‌ها را به سوی زمین‌های مرده می‌فرستیم...» دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که ابر‌ها و خصوصاً ابر‌های باران زا وزن بسیار زیادی دارند و با توجه به میزان ابی که در آن‌ها وجود دارد وزن آن‌ها به 100 هزار تا 300 هزار تن می‌رسد. خداوند در آیات بالا با ظرافت خاصی به این نکته اشاره کرده است.  


ایجاد رعد و برق:

آیه 43 سوره نور: «أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ یُزْجِی سَحَابًا ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکَامًا فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلَالِهِ وَیُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ...» «آیا ندیدی که خداوند ابر‌هایی را به آرامی می‌راند، سپس میان آن‌ها پیوند می‌دهد و بعد آن را متراکم می‌سازد؟! در این حال، دانه‌های باران را می‌بینی که از لابلای آن خارج می‌شود...» به نظر می‌رسد که منظور از اصطلاح «یُؤَلِّفُ» در این آیه ایجاد الکتریسیته در اثر برخورد بار‌های مثبت و منفی ابر‌ها و تخلیه بار الکتریکی باشد که به صورت نور و صدای رعد و برق خودش را نشان می‌دهد و مقدمه‌ای بر بارش باران است.  


اثر انتقال سرخ (حرکت کهکشان ها):

در آیه 47 سوره ذاریات آمده است: «وَالسَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ» «و ما آسمان را با قدرت بنا کردیم و همواره آن را وسعت می‌بخشیم.» اثر انتقال سرخ می‌گوید که کلیه کهکشان‌ها در حال حرکت هستند و همواره از هم دور می‌شوند و فضا منبسط می‌شود؛ بنابراین ابعاد جهان هستی همواره در حال افزایش است و این همان چیزی است که در آیه بالا به آن اشاره شده است.  


جنسیت جنین انسان:

آیه 189 سوره اعراف: «هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَجَعَلَ مِنْهَا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیْهَا ۖ فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلًا خَفِیفًا فَمَرَّتْ بِهِ ۖ فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ آتَیْتَنَا صَالِحًا لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرِینَ» «او خدایی است که (همه) شما را از یک فرد آفرید و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید. سپس هنگامی که با او آمیزش کرد، حملی سبک برداشت، که با وجود آن، به کار‌های خود ادامه می‌داد و، چون سنگین شد، هر دو از خداوند و پروردگار خود خواستند «اگر فرزند صالحی به ما دهی، از شاکران خواهیم بود».» تحقیقات نشان می‌دهد که قبل از این که جنسیت جنین در هفته بیستم بارداری مشخص شود و وجود یا عدم وجود کرومزوم Y. جنسیت جنین را تعیین کند در برهه‌ای از زمان جنین دارای هر دو جنس خواهد بود و این همان نکته‌ای است که خداوند در آیه بالا با عنوان «نَفْسٍ وَاحِدَةٍ» به آن اشاره کرده است.  


معرفی زنبور عسل در قرآن:

در آیات 68 و 69 سوره نحل آمده است: «وَأَوْحَىٰ رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ. ثُمَّ کُلِی مِنْ کُلِّ الثَّمَرَاتِ فَاسْلُکِی سُبُلَ رَبِّکِ ذُلُلًا ۚ یَخْرُجُ مِنْ بُطُونِهَا شَرَابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ ۗ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ.» «و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» (و الهام غریزی) نمود که: «از کوه‌ها و درختان و داربست‌هایی که مردم می‌سازند، خانه‌هایی برگزین. سپس از تمام ثمرات (و شیره گل ها) بخور و راه‌هایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، به راحتی بپیما. «از درون شکم آنها، نوشیدنی با رنگ‌های مختلف خارج می‌شود که در آن، شفا برای مردم است؛ به یقین در این امر، نشانه روشنی است برای جمعیتی که می‌اندیشند.» انسان‌ها تا مدت‌ها از خواص عسل و همینطور نحوه جمع آوری آن توسط زنبور عسل بی اطلاع بودند در حالی که در این آیه خیلی از نکات مربوط به پروسه گردآوری عسل ذکر شده است: «ذُلُلًا»: زنبور با توجه به غریزه‌ای که دارد مسیر بازگشتش به کندو بدون دردسر و راحت است. «مِنْ بُطُونِهَا»: عسل از شکم زنبور عسل خارج می‌شود. زنبور هنگام جمع آوری عسل آن را می‌خورد و در معده خود ذخیره می‌کند و در کندو آن را خارج می‌کند. «فِیهِ شِفَاءٌ لِلنَّاسِ»: هر چه علم پیشرفت می‌کند خواص بیشتری از این معجون طبیعی برای درمان انسان‌ها یافت می‌شود. عسل درمانی طبیعی برای بسیاری از بیماری‌ها از جمله عفونت ها، دستگاه گوارش، رماتیسم، التهابات و... است.  


معجزات قرآن از نظر معنوی  

آیات قرآن شامل معارفی در زمینه حقیقت، پیدایش و هدف زندگی انسان‌هاست. معجزات قرآن از دیدگاه معنوی را می‌توان در دسته‌های زیر خلاصه کرد: احکام قرآنی: احکام و دستور‌هایی که در قرآن آمده تضمین‌کننده سلامت و سعادت جامعه است و رابطه انسان‌ها را با خدا مستحکم می‌کند. استدلال‌های قرآنی: روش استدلال در قران به دو شیوه برهان و خطابه است که تضاد بین این دو شیوه از جمله جلوه‌های اعجاز قرآن است. غیب‌گویی قرآنی: در قرآن اخباری وجود دارد که بیان کننده حوادث تاریخی است که: قرآن اولین منبع بیان کننده آن اتفاقات است (مثل سرگذشت اقوام پیامبران پیشین) حوادث معاصر با زمان پیامبر (ص) بوده، ولی کسی از آن‌ها خبر نداشته است مثل دسیسه‌های منافقان علیه پیامبر اسلام (ص) اتفاقاتی که در آینده رخ داده و قرآن پیشاپیش از آن‌ها خبر داده است مثل فتوحات اسلام از جمله فتح مکه و غلبه بر روم

[ شنبه 21 تیر 1399 ] [ 18:00 ] [ Oxfordiniya ] [ بازدید : 70 ] [ نظرات (0) ]
4 قانون شادکامی و موفقیت

قانون اول:

نعمت هايت را بشمار نعمت هايي را که در زندگي داري، بشمار. چرا فقط توجهت را بر روي نداشته هايت متمرکز مي کني و فکرهايت را درهم مي ريزي؟ اين اولين قانون است. از هم اکنون کاغذ و قلمي بردار و تمام داشته هايت را که خداي مهربان، تقديمت کرده است، بنويس و به خاطر آنها، خدا را شاکر باش، نعمت شنيدن، صحبت کردن، ديدن و هر چيزي را که داري. تو چيزهاي زيادي داري. نعمت هاي تو از ظرفيتت بيشتر است و تو هرگز به آنها فکر نمي کني و از آنها بهره نمي بري. خداوند، اين نعمت ها را که با سخاوت به تو اهدا کرده، در نظرت خيلي عادي و معمولي جلوه کرده است. حتي اکنون، تو از نعمت هايي که مي توانند به تو سربلندي و افتخار ببخشند، برخورداري. اين ها گنجينه هايي هستند که مانند ابزاري براي ساخت، مي توانند آينده بهتر تو را پي ريزي کنند. از امروز شروع کن، ضعف هايي که شکست تو را فراهم مي آورند، فقط در فکر تو زندگي مي کنند. فهرست نعمت هايت را دوباره مرور کن، دارايي هايت را حساب کن. تو خيلي از چيزها را داري که ديگران از آن محروم اند. روي اين قانون، خوب فکرکن.


قانون دوم:

بي نظير بودنت را جار بزن.  تو خودت را در قبرستان ناکامي ها و فکرهاي منفي، دفن کرده اي و همان طور که دراز کشيده اي، حتي نمي تواني شکست هايت را ببخشي و خودت را با تنفر از خويشتن و متهم سازي خود، نابود سازي و خود را در مقابل ديگران، مقصر مي داني. حالا از قبرستاني که در آن، جز ناکامي و نااميدي نيست، بيرون بيا و به خودت هر روز بگو: من گنجينه با ارزشي هستم، چون خداي يکتا من را آفريده و در دنيا يکي همانند من خلق نشده است. بي نظير بودن و نادر بودنت را جار بزن و به آن افتخار کن. چرا به کساني که تو را خوار مي پندارند، گوش مي دهي و از همه بدتر، آنان را باور داري؟ من بي نظيرم و به خودم افتخار مي کنم. اين را با فرياد، هر روز بگو.


قانون سوم:

يک کيلومتر، بيشتر از آن چه بايد راه بروي، راه برو تنها عامل دست يابي به موفقيت، آن است که خدمتي بهتر و بيشتر از آن چه از تو انتظار مي رود، ارائه دهي. مهم نيست که وظيفه تو چيست. مطمئن ترين راه براي اين که خودت را به حد متوسط بکشاني، اين است که به اندازه وظيفه اي که برايت مشخص شده است، کار کني. به اين فکر نکن که اگر بيش از دستمزدت کار کني، به تو اجحاف شده است زيرا اگر پاداش کار تو، امروز به تو بازنگردد، فردا به طور حتم، بازخواهد گشت. يک کيلومتر، اضافه راه برو. نگران خودت نباش، لياقت تو بيش از اين هاست، آن را به سوي خود بکش. هر خدمتي که انجام مي دهي، بي پاداش نخواهد بود و اگر پاداشت را زود دريافت نکردي، نگران مباش زيرا هرچه دير آيد، خوش آيد. تو نمي تواني موفقيت را احضار کني، تو فقط مي تواني لياقت و شايستگي آن را داشته باشي.


قانون چهارم:

از نيروي انتخابت، عاقلانه استفاده کن تو حق انتخاب داري، تو مي تواني بين شکست و نااميدي يا شادماني و کاميابي، يکي را انتخاب کني. انتخاب با توست، انتخاب، منحصر به فرد توست. تو با قدرت انتخابي که داري، مي تواني در شکلي بالاتر، دوباره متولد شوي. به خودت بنگر، به انتخاب هايي فکرکن که تاکنون کرده اي، به لحظه هايي که روي زانو افتاده اي تا فرصت انتخاب دوباره به تو داده شود. آن چه گذشته، گذشته است. از قدرت انتخابت، عاقلانه سود ببر. به جاي تنفر، عشق، به جاي ايستايي، پويايي، به جاي تأخير، عمل و به جاي فکرهاي منفي، فکرهاي مثبت را انتخاب کن.

حالا که چهار قانون شادکامي و موفقيت را ياد گرفتي، فراموش نکن که در هر حال آن ها را به کار ببري. ديگر به فکر گذشته نباش، از امروز، امروز لذت ببر و از فردا، فردا. تو توانايي اين را داري که شگفتي هاي عظيمي در زندگي ات به وجود آوري. پتانسيل تو نامحدود است. خودت را هميشه باور کن.

[ شنبه 05 بهمن 1398 ] [ 18:00 ] [ Oxfordiniya ] [ بازدید : 65 ] [ نظرات (0) ]
اثبات جهان پس از مرگ توسط دانشمندان اعصاب و روان

حیات بعد از مرگ موضوعی است که در مذاهب مختلف به روش های مختلف توضیح داده شده است. در قرآن و سایر کتاب های دینی سعی شده است تا به افراد در خصوص حیات بعد از مرگ آگاهی هایی داده شود. اما از نظر علمی که ماهیتاً مادی گرا است، شاید اثبات وجود حیات بعد از مرگ امری غیر ممکن به نظر برسد. دانشمندان زیادی در این حوزه فعالیت کرده و تحقیقات گسترده ای انجام داده اند. یکی از این تحقیقات که به نحوی می تواند اثبات حیات بعد از مرگ باشد، تحقیقی است که بر روی جدا بودن ماهیت آگاهی از مغز انجام شده است.

نرخ رشد دانش علمی در دنیا روز به روز افزایش می باید. از این رو کاربرد دانش و علوم گسترش یافته به خصوص آن دسته از دانشی که باعث بروز چالش هایی بر اساس واقعیت و آن چه در طبیعت وجود دارد، بسیار حائز اهمیت است. اما ارتباط ذهن، مغز و درک یکی از حوزه هایی است که همواره مورد توجه محققان عصب شناس و فیزیکدان بوده است. سؤالی که همیشه در خصوص این رابطه وجود دارد این است که آیا مغز آگاهی را دریافت می کند و یا آگاهی محصولی از مغز است؟ هر چند تا کنون در خصوص جدا بودن آگاهی از اندام های فیزیکی اطمینان صد در صد وجود ندارد، اما بر اساس داستان ها و دلایل علمی که بر جدا بودن آگاهی از سایر اعضای فیزیکی بدن تاکید می کنند، می توان گفت آگاهی چیزی جدا از مغز است. البته مطالعاتی که تا کنون در این زمینه صورت گرفته است نیز از این باور پشتیبانی می کنند.

اما نتایج مطالعات انجام شده در حوزه ارتباط مغز و آگاهی روز به روز نتایج جدیدی را در اختیار ما قرار می دهد و دید بهتری نسبت به چگونگی درک و آگاهی آنان از وقایع و ارتباط آن با دنیای فیزیکی در اختیار دانشمندان و مردم قرار داده است.

چندی پیش دکتر بروس گریسون پدر تحقیقات در حوزه مرگ و حیات پس از آن، در کنفرانسی که در ایالات متحده برگزار شده است در خصوص نتایج مطالعات صورت گرفته بر روی افرادی که مغز آن ها هیچ فعالیتی نداشته است صحبت کرده است. اما این افراد می توانسته اند تمام اتفاقات را در زمانی که مغز آن ها هیچ فعالیتی نداشته است مشاهده نمایند. دکتر گریسون در خصوص توانایی این افراد بعد از دوره مطالعه در توصیف آنچه در زمان غیر فعال بودن مغز مشاهده کرده اند در این کنفرانس صحبت کرده است. به عقیده دکتر گریسون چون علم و دانش بشری بیشتر مادی گرا است بنابراین مطالعات در زمینه زمان قبل و پس از مرگ مهجور مانده است. برای مثال او عقیده دارد که چون آگاهی چیزی فراتر از مادیات است بنابراین تعریف و بررسی آن با علمی که بیشتر جنبه مادی دارد کمی سخت و دشوار است و بسیاری از دانشمندان عقیده دارند که نمی توان در خصوص آن تحقیقات زیادی انجام داد.

به عقیده دکتر گری شوآرتز بسیاری از دانشمندان طرفدار فلسفه مادی گرایی به دلیل وجود برخی از تناقضات با دانش و تعریف آن ها از دنیا و این پدیده یعنی آگاهی به عنوان مفهومی جدا از مغز نمی توانند این موضوع را بپذیرند. او همچنین عقیده دارد چون واقعیت های مربوط به بعد فرا مادی طبیعت با روح مادی علم در تناقض است بنابراین همواره برای اثبات ایده هایی مثل جدا بودن آگاهی از مغز داده های تجربی زیادی در دسترس باشد تا بتوان این موضوع را اثبات نمود.

 

به نظر می رسد با استفاده از فاکتورهای پزشکی جدا بودن آگاهی از مغز را اثبات نمود زیرا در این مطالعه مغز تمام بیماران بدون هر گونه فعالیتی بوده است و در واقع می توان گفت این افراد به نحوی افراد مرده محسوب می شده اند. این افراد دارای EEG کاملا صاف بوده است. از طرفی وقتی CPR بیمار در طول ۵ تا ۱۰ دقیقه فعالیت خود را آغاز نکند در این صورت مغز بیمار کاملا از فعالیت ایستاده و بیمار به عنوان فردی مرده محسوب می شود.

 

تمام ۳۴۴ بیمار تحت مطالعه تحت نظر گروهی از محققان قرار گرفته اند. در بررسی های صورت گرفته توسط این تیم تحقیقاتی مشاهده شده است که حدود ۱۸ درصد این افراد به نحوی در مورد زمانی که مرگ را تجربه کرده بودند و یا به نوعی هوشیار نبوده اند چیزهایی را به خاطر داشته اند. از طرفی ۲۱ درصد از این بیماران یعنی از هر ۸ نفر یک نفر چیزهای زیادی را از آن زمان به خاطر می آورند. توجه به این نکته که تمام آنچه آن ها به خاطر داشته اند مربوط به زمانی است که مغز آن ها به هیچ وجه فعالیتی نداشته است.

 

اما مطالعه دیگری نیز در خصوص حیات پس از مرگ و جدا بودن آگاهی از مغز در دانشگاه سواتامپتون انجام شده است. نتایج این مطالعه نشان داده است که افراد تا مدت زیادی بعد از اینکه مغزشان فعالیت خود را از دست می دهد و به اصطلاح می میرند، آگاهی شان همچنان حفظ می شود. شاید این نتایج در دنیای علم با ماهیت مادی گرا، غیر ممکن به نظر برسد.باید توجه داشت که مطالعات صورت گرفته در این زمینه تنها مربوط به دقایق قبل و بعد از مرگ نیست و مطالعات در این زمینه تنها مربوط به چند سال اخیر نیست. در واقع حدود دو دهه پیش نیز تحقیقاتی در خصوص حیات پس از مرگ و جدا بودن آگاهی از مغز صورت گرفته است که نتایج آن همچنان نشان دهنده جدا بودن این دو مفهوم یعنی مغز و آگاهی از یکدیگر است.

[ شنبه 28 دی 1398 ] [ 18:00 ] [ Oxfordiniya ] [ بازدید : 81 ] [ نظرات (0) ]
وسواس های فکری

بعضی از ادم ها در مقابل فکرهای خود واکنش افراطی نشان می دهند انها شدیدا مظطرب می شوند و با روش های خاصی درصدد خنثی کردن این فکرها برمی ایند فکرهای ناخواسته و ازاردهنده وسواس فکری هستند در واقع افکار و عقاید و تصاویر و تکانه هایی هستند که از نظر شخص بی معنا و ازاردهنده اند و اورا مظطرب می کنند

وسواس های فکری هدفمند نیستند شخص می داند که وسواس های فکری را خودش می سازد ولی نمی تواند جلو انها را بگیرد شایع ترین وسواس های فکری عبارت اند از ؛ترس از الودگی ،شک به ویژه شک در مورد امنیت ،ترس از صدمه رساندن به دیگران ایجاد آتش سوزی و تصادف ،افکار به ویژه افکار کفر آمیز ،افکار جنسی خشن 

اجبارهای عملی به کلیه اعمالی که فکرهای ناخواسته و آزاردهنده را فرو می نشانند اطلاق می شود کسی که اجبار عملی دارد می داند اجبارهای عملی او نامعقول و افراطی هستند ولی نمی تواند در برابر انها مقاومت کند هرچند برخلاف وسواس های فکری به صورت ارادی و داوطلبانه انجام می شوند 

شایع ترین اجبارهای عملی یا همان نوع مناسک رفتاری عبارات اند از :شستن و نظافت مکرر،وارسی مکرر قفل ها و لوازم برقی و جاده و ...،شمردن یا مرتب کردن مجدد،انجام دادن کارهای روزمره با نظام و ترتیبی خاص 

اجباری های عملی ،اظطراب ناشی از وسواس فکری را کم می کنند ولی این کاهش اظطراب موقتی است وقتی شخصی تصور کند انها را کامل و بادقت انجام نداده است مناسک را تکرار می کند این جریان وقت شخص را می گیرد و بر زندگی روزمره او تاثیر می گذارد 

[ شنبه 21 دی 1398 ] [ 18:00 ] [ Oxfordiniya ] [ بازدید : 58 ] [ نظرات (0) ]
اثر کائنات و قانون جذب در زندگی

روانشناسان، متفکران عصر جدید و رهبران مذهبی سال های متمادی است که حول مسئله ″ قانون جذب″ صحبت می کنند، اما در واقع این قانون پس از انتشار کتاب ″راز″ در سال ۲۰۰۶ محبوبیت خود را در میان عموم مردم بازیافت. قانون جذب بسادگی در این جمله خلاصه می شود: ″ما هر آنچه را که به آن فکر کرده، چه خوب چه بد، جذب خود می کنیم.″باور کنید یا نکنید، امروزه پژوهش های علمی ثابت کرده که افکار مثبت، زندگی ما را تحت تأثیر همه جانبه خود قرار می دهند. 

 

۱- شما اتفاقات خوب یا بد را براساس تفکراتتان تجربه می کنید: 


"کسی که همیشه در مورد بیماری صحبت می کند، بیمار می شود و کسی که به طور مداوم در مورد رفاه صحبت کند، در رفاه و آسایش به سر خواهد برد." استر و جری هیکس در این کتاب اشاره می کنند که "شما همه ی این ها را براساس تفکرات تان جذب می کنید." با تمرکز بر روی چیزی، باعث می شوید آن مسئله برایتان اتفاق افتد.


۲- شما با فکر کردن به چیزی آن را به سمت خود جذب می کنید، حتی اگر آن را نخواهید:

بر اساس این کتاب "شما با فکر کردن به چیزی از طریق قانون جذب، آن را بزرگ و بزرگتر و قویترخواهید کرد." بنابراین سعی کنید افکار خود را مثبت نگه دارید.


۳- هر چه بیشتر بر روی مسئله ای تمرکز کنید، قویتر می گردد:

مورد مذکور این قابلیت را به شما می دهد که حقیقت زندگی خود را با افکارتان ساخته و مسائلی که دوست داشته تجربه کنید، روزی به آنان دست خواهید یافت. شما با نگرانی های خود باعث می شوید اتفاقات بدی برایتان رخ دهد.


۴- بهتر است به احساسات خود اعتماد کنید تا آن که بیش از حد به تصمیماتتان فکر کنید:

به بیان دیگر: به ندای قلب خود گوش فرا دهید. به جای فکر بیش از حد به انتخابهایتان اجازه دهید احساساتتان، شما را به سمت درست هدایت کند. با این کار زندگی رضایتمندانه تری را تجربه خواهید کرد.


۵- شما با تفکر مثبت خود می توانید باعث گردید اتفاقات خوب با سرعت بیشتری برایتان رقم خورد:

برادران هیکس در این کتاب می نویسند: "خواستن و تمایل" شامل تمرکز به یک موضوع آن هم به صورت کاملأ مثبت می باشد. وقتی که به موضوعی با دقت نظر کامل به گونه ای مثبت می نگرید، آن مسئله بسرعت برایتان به وقوع خواهد پیوست . . . شک نکنید."


۶- برای ایجاد یک تغییر، باید به مسائل آن گونه که آرزو دارید باشند، بنگرید نه آن گونه که در واقع هستند:

این رازی است که تنها افراد موفق می دانند و در کتاب های علمی با عنوان "تجسم دیداری" از آن یاد می شود. مایکل فلپس هر شب قبل از خواب خود را برنده تجسم می کرد. همان گونه که می بینید وی در حال حاضر پرافتخارترین قهرمان تاریخ بازی‌های المپیک و دارنده ۲۲ مدال شنا است. در این کتاب می خوانید: "به منظور تأثیر هر چه بیشترِ تفکرات مثبت بر روی اتفاقات، بایستی نادیده بگیرید که چه کارهای دشواری هستند- و هم چنین به این که دیگران شما را چگونه می بینند کاملاً بی توجه باشید. و تنها تمام تمرکز خود را حول این محور بگنجانید که دوست دارید چه اتفاقاتی برایتان به وقوع بپیوندند.


۷- شما می توانید قدرت مغناطیسی جذب اتفاقات خوب خود را با اختصاص دادن زمان روزانه به "افکار قدرتمند" افزایش دهید:

۱۵ دقیقه از روزتان را به طور جدی به فکر کردن در مورد اهداف، رؤیاهایتان و آن چه از زندگی می خواهید اختصاص دهید. برادران هیکس می گویند این عمل شانس شما را برای رسیدن به موفقیت بسیار افزایش می دهد.


۸- موفقیت یک منبع تمام نشدنی است. هر کس می تواند از آن بهره برد:

فراموش نکنید که موفقیت دیگران، موفقیت شما را محدود نمی کند. از آن طرف براساس آنچه که در کتاب نوشته شده، شما با جذب موفقیت، موفقیت دیگران را محدود نخواهید کرد.


۹- به خودتان اجازه ندهید در ناامیدی ها غرق شوید:

ناامیدی تنها باعث جذب اتفاقاتی است که ناراحتی شما را بیشتر خواهند کرد و تنها نشانه  آن است که شما به هدفی که در زندگی آرزویش را داشته اید، نرسیده اید. بنابراین به جای حسرت خوردن برای از دست دادن آرزوهایتان، تنها به آنچه دوست دارید و می خواهید، فکر کنید.


۱۰- از تماشای برنامه های تلویزیونی همانند جنایت و بیماری که انرژی های منفی را به شما منتقل می کنند، اجتناب کنید:

با دیدن این برنامه ها تنها موجب می گردید به آنان بیشتر فکر کرده و شانس اتفاق افتادنشان را افزایش دهید. باز هم یادآوری می کنیم که: "با توجه شما به هر چیزی، آن مورد بیشتر و بیشتر به سمت شما کشیده می شود."


۱۱- بدانید اگر روابط تان با دیگران بد است، تنها خودتان موجب آن گشته اید:

توجه به مسائل منفی هم چون گرفتن انتقام می تواند موجب ویرانی روابط شخصیتان باشد. با این ذهنیت که "هیچ چیز به وقوع نخواهد پیوست مگر آن که شخصاً آن را جذب کرده باشید"، می توانید از روابط بد با همسر و بستگان تان رهایی یابید.
[ شنبه 14 دی 1398 ] [ 18:00 ] [ Oxfordiniya ] [ بازدید : 64 ] [ نظرات (0) ]
صله رحم در قرآن در کدام آیات آمده است؟

صله رحم در قرآن چه جایگاهی دارد؟ قرآن کریم به روابط اجتماعی مسلمانان اهمیت زیادی می‌دهد. در این مقاله چند آیه قرآنی درباره صله رحم را گرد هم آورده ایم که درباره آثار صله رحم، نتیجه ترک آن و چگونه صله رحم کردن هستند.  


1. لعنت خداوند    

«والذین ینقضون عهد اللَّه من بعد میثاقه و یقطعون ما امر اللَّه به ان یوصل و یفسدون فى الارض اولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدّار» / رعد آیه 25 «آن‌ها که عهد الهى را پس از محکم کردن می‌شکنند و پیوندهایى را که خدا دستور به برقرارى آن داده قطع می‌کنند و در روى زمین فساد می‌نمایند، لعنت براى آن‌هاست و بدى و مجازات سراى آخرت.»   کسی که بدون دلیل رابطه اش با خویشاوندان را قطع می‌کند و دست از صله رحم برمی‌دارد طبق این آیه قرآنی مورد لعنت خداوند قرار می‌گیرد. این آیه یک هشدار جدی‌ است به کسانی که به فرامین و دستورات الهی اهمیت نمی‌دهند. اهمیت صله رحم در قرآن بسیار زیاد است.  


2. خداوند نگهبان است    

«یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساءً  وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلَیْکُمْ رَقیباً» / نساء آیه 1 «اى مردم از پروردگارتان که شما را از نفس واحدى آفرید و جفتش را [نیز] از او آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیارى پراکنده کرد پروا دارید و از خدایى که به [نام] او از همدیگر درخواست مى‏ کنید پروا کنید و زنهار از خویشاوندان مبرید که خدا همواره بر شما نگهبان است.»   ترک صله ارحام گناه کبیره است و طبق این آیه خداوند نگهبان افعال و اعمال افرادی است که از خویشاوندان خود جدا می‌شوند و روابطشان را قطع می‌کنند. آیا کسی که بی‌علت از صله رحم خودداری می‌کند از قضاوت خداوند در روز قیامت در امان است؟ در حالی که قاضی خودش شاهد نیز بوده. این آیه یکی از آیاتی است که باعث می‌شود صله رحم در قرآن چهره جدیدی پیدا کند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان درخصوص "اتَّقُوا اللَّهَ الَّذی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ" چنین گفته است: "می فرماید پاس حرمت ارحام را هم نگاه دارید و به امر آنان اهتمام بورزید و در حق آنان کوتاهی نکنید و منظور از ارحام و نزدیکان، وابستگان نسبی هستند. "  


3. زیانکاران تاریخ    

«الَّذِینَ یَنقُضونَ عَهْدَ اللَّهِ مِن بَعْدِ مِیثَقِهِ وَ یَقْطعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَن یُوصلَ وَ یُفْسِدُونَ فى الأَرْضِ أُولَئک هُمُ الْخَسِرُونَ» / بقره آیه 27 «(فاسقان آن‌ها هستند که) پیمان خدا را پس از آن که محکم ساختند، مى شکنند، و پیوندهائى را که خدا دستور داده بر قرار سازند قطع مى‌کنند، و در جهان فساد مى‌کنند، این‌ها زیانکارانند»   پیوند‌هایی که خداوند دستور بر قرار سازیشان را داده است همان روابط اجتماعی انسان است که گاه با اهل خانواده است و گاه با خویشاوندان. در بسیاری از موارد هم با افراد مختلف در جامعه است. برقراری این روابط فریضه الهی و واجب است و کسی که از این فرمان سرپیچی میکند بزرگترین زیانکار است، زیراکه شناخت خوبی از صله رحم در قرآن پیدا نکرده است، امر الهی را اطاعت نکرده و وعده عذاب در انتظار اوست.  


4. صله رحم با مهربانی    

«وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَى وَالْیَتَامَى وَالْمَسَاکِینِ» «وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِنْکُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ» / بقره آیه 83 «و چون از فرزندان اسرائیل پیمان محکم گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان احسان کنید  و با مردم [به زبان] خوش سخن بگویید و نماز را به پا دارید و زکات را بدهید آنگاه جز اندکى از شما [همگى] به حالت اعراض روى برتافتید.»   ائمه معصومین (ع) به ما یاد داده اند و تفسیر کرده که صله رحم در قرآن فقط رفت و آمد نیست. اینطور نیست که فقط دید و بازدید و سر زدن به اقوام را صله رحم بنامیم. صله رحم از راه‌های مختلفی امکان پذیر است و مهربانی در برخورد و روی خوش یکی از این راه هاست. گاه برخورد ما با بعضی افراد دیر به دیر رخ می‌دهد، اما برخورد مهربانانه و روی خوش در همان ملاقات چیزی است که موجب رضایت خداوند از ما می‌شود.  


5. صله رحم بی سود    

«لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحَامُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ ۚ. یَوْمَ الْقِیَامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ ۚ. وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ» ممتحنه، آیه 3 هرگز روز قیامت خویشان و فرزندان شما (اگر مؤمن نباشند) هیچ سودی برایتان ندارند که در آن روز خدا میان شما به کلی جدایی می‌افکند و خدا به هر چه کنید بیناست.   آیا صله رحم در هر شرایطی واجب است؟ شخصیت و اعتقادات افراد به وجوب رابطه با آن‌ها ارتباطی ندارد؟ خداوند در این آیه از قرآن خیلی صریح تبصره‌ای بر تمام تشویق‌ها برای برقراری رابطه با خویشاوند وارد میکنند. زمانی صله رحم بر افراد واجب میشود که خویشان و اطرافیان او ضربه‌ای به اعتقادات وی نزنند. در تفسیر و توضیح این آیه قرآن آمده است که چنانچه برقراری رابطه با فردی از اقوام و خویشاوندان باعث شود پایه‌های اعتقادی شخص سست شود این صله رحم حرام است. همنشینی کورکورانه و بدون دلیل با افرادی که بویی از ایمان نبرده اند لغزشگاه خطرناکی است.  


6. از برکات صله رحم    

«قَالُوا یا شُعَیبُ مَا نَفْقَهُ کثِیرًا مِمَّا تَقُولُ وَإِنَّا لَنَرَاک فِینَا ضَعِیفًا وَلَوْلا رَهْطُک لَرَجَمْنَاک وَمَا أَنْتَ عَلَینَا بِعَزِیزٍ» / هود، آیه ٩١ «قوم پاسخ دادند که‌ای شعیب، ما بسیاری از آنچه می‌گویی نمی‌فهمیم و تو را در میان خود شخصی بی‌ارزش و ناتوان می‌بینیم و اگر (ملاحظه) طایفه تو نبود سنگسارت می‌کردیم، که تو را نزد ما عزت و احترامی نیست.»   بر اساس این آیه، زمانی که قوم شعیب، او را تهدید کردند، به او گفتند که اگر خویشاوندان تو نبودند، تو را سنگسار می‌کردیم و امنیت و آرامش را از تو می‌گرفتیم. این آیه گویای این است که یکی از برکات همنشینی با خویشاوند صالح و صله رحم این است که انسان در کنار خویشاوند صالح و خوب همه جوره در امان است. این فقط یکی از برکات ذکر شده از صله رحم در قرآن است.

[ شنبه 07 دی 1398 ] [ 18:00 ] [ Oxfordiniya ] [ بازدید : 56 ] [ نظرات (0) ]
درباره الکسی تولستوی و آثارش بیشتر بدانید

نغمه‌های ستایش زندگی ترجمه: همایون نوراحمراز نوشته‌های الکسی تولستوی بخوبی می‌توان فهمید که تا چه اندازه شخصیت و استعداد یک نویسنده از همبستگی فکری و توافق او با خلق و نیز این نکته تاثیر می‌پذیرد که به حکم یک نیاز درونی، در همه مراحل تاریخی در کنار مردمش باشد.آثار این نویسنده بزرگ که به بیش از چهل زبان ترجمه شده، هم در اتحاد شوروی و هم در سایر کشور‌های جهان علاقه‌مندان فراوانی دارد. الکسی تولستوی یکی از پرخواننده‌ترین نویسندگان شوروی است و احتمالا محبوبترین آنها.مجموعه کاملی از کار‌های او بار‌ها - با فاصله اندک - به چاپ رسیده و هر بار هزاران نفر آن را پیش خرید کرده اند. تولستوی درباره هر مطلبی که حکمفرمایی می‌کند، خواننده را از سبک روان و بیان متنوع و پرنشاط خود، بهره مند می‌سازد.

کتاب‌های او انسان را درباره آنچه خوانده است، بار‌ها و بار‌ها وادار به اندیشه می‌کند؛ زیرا با همه تنوع ظاهری موضوعاتش، آثار او منعکس کننده جامعی از زندگی روسیه در نیمه اول این قرن است. داستان زندگی او تا اندازه‌ای پژوهنده را سرگردان می‌کند؛ چراکه در آن جنبه‌هایی معمایی وجود دارد.پاسخ این معما‌ها را می‌توان در شخصیت و نوشته‌های او بازجست. این نکته که "تولستوی خود رازگشای زندگی خویش است "، مطالعه درباره او را به صورت دلنشینی درمی آورد و درک بهتری درمورد بسیاری از مسائل ادبی و مظاهر زندگی شوروی و نوع دمکراسی آن به دست میدهد.

به عنوان شاهد صادقی بر پیشرفت مداوم نثر روسی پس از تشکیل اتحاد شوروی، اگر الکسی تولستوی مقدم بر همه نیست، فقط به خاطر گورکی است. از روی آثار تولستوی بخوبی می‌توان فهمید که تا چه اندازه شخصیت و استعداد یک نویسنده می‌تواند همبستگی فکری و توافق با خلق را در پی داشته باشد و نیز از این نکته تاثیر می‌پذیرد که به حکم یک نیاز درونی، در همه مراحل تاریخی در کنار مردمش باشد.

اگر کسی خواسته باشد راز جوشش توفنده زندگی را در بستر ذوق و استعداد تولستوی بداند و از این راه، معنی کارها، شخصیت و نوشته‌های او را بفهمد، باید بداند که پاسخش در وابستگی بنیادی او به مردم نهفته است. الکسی تولستوی مردی بود درشت هیکل، باوقار و خوش برخورد که آثار تربیت صحیح در چهره اش خوانده می‌شد.

پدرش "کنت " بود. دوران کودکی اش در یک خانه رعیتی در پهندشت‌های ولگا و همراه کودکان روستایی سپری شده بود. این خانه رعیتی، متعلق به مردی از اشراف بود که روحیه‌ای فروتنانه داشت و همسرش را ترک گفته بود. مادر تولستوی دو داستان به نام‌های "سربیشه " و "دل ناآرام " نوشته بود؛ ولی بیشتر به واسطه نوشتن کتاب‌های کودکان شهرت داشت.

اصول اخلاقی و معنوی و نظرات مردمی و قریحه هنرمندانه مادرش در شکل گیری و تکوین شخصیت هنری او تاثیر بسیار داشت. در سال‌های 1901 تا 1907 در دانشکده تکنولوژی پترزبورگ به تحصیل پرداخت؛ در تظاهرات و راه پیمایی‌های دانشجویی شرکت داشت و یک بار به طرز خطرناکی مجروح شد.از سال 1905 سرودن شعر را آغاز کرد. در سال 1907 مجموعه اشعارش را تحت عنوان یریکا ترانه‌های عاشقانه که گرایش سمبولیستی داشت، منتشر ساخت. مجموعه قصه‌های زاغچه‌ها 1910 به نثر و دفتر دیگری از اشعارش به نام در ورای رود‌های آبی رنگ 1911 تلاشی بود در زمینه بررسی موضوعات مربوط به خلاقیت ملی.

داستان‌ها و رمان‌های رئالیستی اش از زندگی اشراف رو به افزایش روسیه و رمانهایی، چون آدم‌های عجیب و غریب یا دو زندگی 1911 و نیز ارباب لنگ 1914 که ماکسیم گورکی ارزش خاصی برای آن‌ها قائل بود، موجب شهرتش شده بود.از سال 1914 تا 1916 خبرنگار جنگی روزنامه گزارش‌های روسی بود و در همان زمان بار‌ها از جبهه‌های جنگ بازدید کرد، به انگلستان و فرانسه سفر کرد و یک رشته داستان و خاطرات زمان جنگ، تحت عناوین بر قله کوه 1915 و بانوی زیبا 1916 و آثار دیگر منتشر ساخت.

در نمایشنامه ابابیل 1916 و همچنین در کمدی‌های شیطان 1916 و جهالت پرست 1917 و نمایشنامه‌های دیگرش او نویسنده 42 نمایشنامه است جنبه‌های مختلف زندگی بورژوایی - اشرافی روسیه را مورد انتقاد قرار داده است. برخورد نخستینش با انقلاب اکتبر در بدو امر خصمانه بود، از این رو در سال 1919 به فرانسه و سپس به آلمان مهاجرت کرد.انتقادش از نظام سرمایه داری، در آثار سال‌های دهه 20 و 30، از جمله در جمعه سیاه 1924، اتحاد پنج تن 1925، داستان هجوآمیز سفر‌های نوروزف Nevrozof یا ایبی کوس 1924Ybicus و داستان علمی و تخیلی هدلولی مهندس گارین 19271925 به گونه گسترده تری بیان شده است.

در داستان طلای سیاه 1931 که در چاپ‌های بعدی با عنوان "مهاجران " انتشار یافته، تلاش‌ها و توطه‌های امپریالیست‌ها در راه سرنگون کردن جمهوری جوان شوروی، انشا شده است. تولستوی پس از همدل شدن با نحوه زندگی و نظام جدید شوروی، به تالیف رمان علمی - تخیلی آتیلیتا 1923 و دو داستان شهر‌های آبی رنگ 1925 و افعی 1928 دست می‌زند.رمان تاریخی پتر اول) جلد اول 1930 و جلد دوم 1934 و جلد ناتمام سوم 1945 از آثار بسیار مهم تولستوی شمرده میشود. تولستوی در سال 1937 سفری به جمهوری اسپانیا کرد و در جلسات کنگره‌های ضدفاشیستی لندن و پاریس و مادرید حضور یافت و سخنرانی کرد.

درک وحدت سرنوشت شخصیت فرد با حرکت تاریخ ملی، خط اصلی خلاقیت تولستوی را تشکیل می‌دهد و در نتیجه پیوستن او به صف رئالیسم سوسیالیستی، آثارش دامنه و محتوای تازه‌ای کسب میکند. تولستوی شاعر، نمایشنامه نویس و رمان نویس پرکاری بود. وی به دریافت نشان لنین و چند مدال علمی و ادبی نایل شده است.

در سال 1942 نیز جایزه ادبی استالین به او تعلق گرفت. ک. زلینسکی - منتقد مشهور شوروی - درباره تولستوی می‌نویسد:"تولستوی نخست قصه‌های کوتاه می‌نوشت و سپس نوبت به داستان‌های بلند رسید. زوج پیر و خوشمزه، ارباب لنگ، میشکا نالیوف و ... که به صورت دوره جداگانه‌ای به نام ماورای ولگا منتشر شد.

در آثار پیش از انقلاب تولستوی، به آسانی می‌توانیم به ارتباط فکری او با نویسندگان معاصرش، چه روسی و چه خارجی و مخصوصا فرانسویان مانند آناتول فرانس 1 و هانری دورنیه پی ببریم. تولستوی هنگامی کار نویسندگی را آغاز کرد که مکتب سمبولیسم بر ادبیات اروپا و روسیه هر دو چیره بود.

هنگامی که شرنگ تباهی و بدبینی بسیار شیرین بود و "گل‌های بدی "2 بودلر در همه مجله‌ها و گلخانه‌های ادبی با مهربانی کاشته می‌شدند، بدین سان تمایلات واقع گرایانه تولستوی می‌باید از میان همه امواج فریبنده هوش‌های گوناگون می‌گذشت و خود را به ساحل نجات می‌رساند؛ این در زمانی بود که سنت‌های رئالیستی ظاهرا از جهان ادبیات بیرون رانده شده بودند. او سرانجام راه خود را باز کرد، ولی بدون آن که اصول عقاید رئالیسم سنتی خویش را ترک گوید.

به هر حال پذیرش ایدئولوژی سوسیالیسم و ترک آیین پدری برای تولستوی کار ساده و آسانی نبود. او در سال 1918 تصادفا در ادوسا به سرمی برد و این هنگامی بود که شهر به وسیله روس‌های سفید اشغال شده بود و نیرو‌های ارتش سرخ، پیشروی خود را به سوی آن آغاز کرده بودند.

تولستوی کشور را ترک گفت و به پاریس کوچید. احساس مسوولیت شدید اخلاقی، همواره یکی از چهره‌های مشخص ادبیات روس بوده است. همین احساس اخلاقی، نویسندگان بزرگ روسیه را بر آن داشت که واقعیت را با دید انتقادآمیزی نشان دهند.آن‌ها این دیدگاه را از آن رو برگزیدند که واقعیت زندگی روسیه تزاری، عواطف انسانی شان را برانگیخته و بی حرمتی‌ها بدان روا داشته بود و از این رو ایجاب می‌کرد که اعتراض‌های تند و انقلابی علیه آن صورت گیرد. این بود عامل تعیین کننده گرایش اصلی در ادبیات گذشته روسی، گرایش به رئالیسم انتقادی برحسب تعبیر 3 چرنیشفسکی.در عین حال باید گفت که حتی از آوردگاه جنبش رئالیسم انتقادی در ادبیات قرن گذشته روسیه نیز می‌توانیم نغمه‌های ستایش زندگی را که گویای امید و ایمان استوار به زندگی و مردم است، بشنویم .

ولی تنها پس از گسستن بند‌های گران اختناق و زدوده شدن کابوس وحشت از روی ذوق آفرینش مردم، پس از برپایی اتحاد شوروی بود که این سرود زندگی آفرین با توان هر چه بیشتر طنین افکند. این هر دو جریان در رئالیسم سنتی به طور واضح و مشخص در کار‌های الکسی تولستوی متجلی شده اند.

او نخست به عنوان رئالیست منتقد پا به صحنه ادب نهاد و پس از گذشتن از سمبولیسم و مرحله سقوط هنری و فوتوریسم، سنت گورکی 4 را دنبال کرد. پرتو انتقادآمیزی که تولستوی بر قهرمانان خود می‌تاباند، بسیار تند، بیرحمانه و سنگدلانه است؛ ولی مهمترین ویژگی ذوق او همواره همان نیروی ستایش زندگی بوده است.ایمان او حتی از آن کسانی که در ژرف‌ترین مغاک‌های تباهی افتاده اند، بریده نمی‌شود. این جنبه زندگی گرایی هنر تولستوی، گوناگون‌ترین قالب‌ها را به خود میگیرد. برای درک این مطلب که تولستوی تنها پس از بازگشت به شوروی، به کمال فکری خود رسید، باید داستان‌های تاریخی او را که در سال‌های مهاجرت در پاریس نگاشته، با آن‌ها که پس از بازگشت به روسیه و کسب تجربیات جدید آفریده، مقایسه کنیم.

الکسی تولستوی سال‌های آخر زندگی خود را به قصه‌ها و داستان‌های بزرگ اختصاص داد. با این حال درک و دانش ما از وی ناقص خواهد بود، اگر مقاله‌ها و گفتار‌های سیاسی وی را نادیده بگیریم.درباره تولستوی می‌توان این نکته را گفت که او از رقابت کامل با ادبیات و زبان روسی برخوردار گشته بود و از زیبایی‌های آن شادمانه لذت می‌برد؛ ولی این توانایی را هم داشت که از آن به عنوان سلاح استفاده کند و این همان کاری بود که در اثنای جنگ با آلمان هیتلری بخوبی انجام داد.

[ شنبه 30 آذر 1398 ] [ 18:00 ] [ Oxfordiniya ] [ بازدید : 42 ] [ نظرات (0) ]
انسان موجودی صاحب اختیار

از نشانه های وجود اختیار در انسان تفکر و تصمیم و احساس رضایت یا پشیمانی و مسئولیت پذیری می باشد بعضی ها فکر می کنند اختیار به معنای ازادی مطلق است وخواسته های خودرا بدون توجه به عواقب و نتایج دنبال می کنند و قانون های حاکم بر جهان را نادیده می گیرند.

برای بهره گیری صحیح و شکوفایی اختیار بهتراست به این نکات توجه کنیم اول اعتقادبه خداوند حکیم زیرا ایمان به خداوند حکیم و نظام حکیمانه او این اطمینان را به انسان می دهد که جهان دارای حافظ و نگهبانی است که اشتباهی در کار او راه ندارد و دوم اینکه جهان قانونمند است. 


تقدیر به معنای اندازه گرفتن می باشد و قدر به معنای اندازه است و کلمه ی قضا معنای زیادی دارد که عبارت اند از :به انجام رساندن ، پایان دادن و حکم کردن و حتمیت بخشیدن می باشد و نظم و سازمان جهان یعنی قضا و قدر الهی که بر جهان حاکم است. 

موجودات جهان از ان جهت که حدود و اندازه و ویژگی ها و موقعیت مکانی و زمانی انهارا خداوند تعیین کرده مقدر به تقدیر الهی هستند و از انجا که با حکم و فرمان و اراده ی الهی ایجاد شده اند مربوط به قضای الهی هستند بدون پذیرش قضا و قدر الهی هیچ نظمی برقرار نمی شود.

وجود اختیار و اراده در انسان به علت اراده الهی و خواست او ست خداوند اراده کرده است که انسان موجودی مختار و دارای اراده باشد در فعل اختیاری تا زمانی که انسان به انجام فعلی اراده نکند ان فعل انجام نمی گیرد در عین حال وجود ما ،اراده ما، و عملی که از ما سر میزند همگی وابسته به اراده خداست.

خداوند با سنت های الهی که در قران از انها یاد کرده است همه ی انسان ها را در زندگی مورد ازمایش قرار میدهد و به گناهکاران هم فرصت و امکاناتی که داده سبب شده که از ان برای افزایش گناهان استفاده کنند.

[ شنبه 18 آبان 1398 ] [ 18:00 ] [ Oxfordiniya ] [ بازدید : 94 ] [ نظرات (0) ]
آخرین مطالب
باغ و عمارت شاپوری (شنبه 10 خرداد 1399)